نظرات نویسنده کاملاً متعلق به خودش است (به استثنای رویداد غیرمحتمل هیپنوتیزم) و ممکن است همیشه منعکس کننده نظرات Moz نباشد.
اگر با آن آشنا هستید استراتژی بازاریابی اقیانوس آبی، می دانید که سئو ذاتاً یک صنعت “اقیانوس سرخ” است. با رقابت شدید برای دستیابی به رتبهبندی، لینکها و قدرت، سئوکاران دائماً در تلاش هستند تا رقبای خود را یکی کنند. در این محیط، آیا امیدی برای ایجاد یک “اقیانوس آبی” وجود دارد – نوآوری برای اجتناب از آب های متلاطم بازار فعلی؟
در جمعه تخته سفید امروز، PJ Howland از Leaders.com پیشنهاد می کند که استراتژی SEO اقیانوس آبی از طریق ایجاد محتوای واقعی برای مشتریان شما قابل دستیابی است. تماشا کنید تا بیشتر بدانید!

روی تصویر وایت برد بالا کلیک کنید تا نسخه با وضوح بالا در یک تب جدید باز شود!
رونویسی ویدئو
سلام، طرفداران Moz. به جمعه دیگری تخته سفید خوش آمدید. من پی جی هاولند هستم. من رئیس SEO و محتوای همیشه سبز هستم leaders.com. بنابراین، پس زمینه من همان نقطه شیرین درست در این بین است، اگر شما SEO را در اینجا و محتوا و سرمقاله در اینجا داشته باشید، آن حد وسط جایی که SEO و سرمقاله و محتوا با هم برخورد می کنند.
اگر با آن دنیا آشنا باشید، میدانید که ما با حاشیههای نازکتری سر و کار داریم، منابع کمتری داریم و مسیر روشنتری داریم. بنابراین این دنیایی است که ما در آن فعالیت می کنیم. اینجا مکانی است که در آن سعی می کنیم کمی نسبت به رقبای خود برتری داشته باشیم، و به نوعی این ذهنیت ثابت را ایجاد می کند که فقط سعی می کنیم از آن عبور کنیم تا کمی به دست آوریم. از یک مزیت
با این حال، من فکر می کنم که یک طرز فکر وجود دارد که واقعا می تواند به شکستن این قالب کمک کند تا مطمئن شوید که هر ماه در واقع بهترین ماه شما است. بنابراین این استراتژی SEO اقیانوس آبی است.
استراتژی اقیانوس آبی چیست؟
بنابراین استراتژی سئو اقیانوس آبی چیست؟ خوب، با استراتژی اقیانوس آبی شروع کنید.
شاید کتاب «استراتژی اقیانوس آبی» را خوانده باشید. شاید این اصطلاح را شنیده باشید. شاید اصلاً در مورد آن نشنیده باشید. فقط یک دقیقه به من فرصت دهید و من این را با یک داستان توضیح می دهم.
بنابراین در روزهایی که سیرک ها در حومه شهر سفر می کردند، دو سیرک غالب وجود داشت، برادران رینگلینگ و بارنوم و بیلی، و آنها زمان، انرژی و منابع زیادی را صرف تلاش برای تقویت یکدیگر می کردند.
آنها تولید می کردند که چه کسی می تواند بدلکاری های دیوانه تر داشته باشد، چه کسی می تواند دلقک های عجیب تر داشته باشد، چه کسی می تواند حقه های حیوانات عجیب و غریب تر یا هر چیز دیگری داشته باشد. کار به جایی رسید که آنها آنقدر با یکدیگر رقابت میکردند که فراموش کردند مشتریانشان واقعاً به چه چیزهایی اهمیت میدادند. احساسات آن روز این بود که، هی، ما نمی خواهیم چندین حلقه را ببینیم. ما دوست نداریم همه جا را نگاه کنیم. آن را به یک حلقه برگردانید. ما حقه های حیوانات را دوست نداریم. آنها ظالم هستند منسوخ شده اند اما این سیرک ها آنقدر بر رقابت با یکدیگر متمرکز بودند که هر دوی آنها در نهایت شکست خوردند.
بعد کی باید بیاد؟ این بازیکن جدید، Cirque du Soleil. حالا، اگر به یک نمایش Cirque du Soleil رفته باشید، احتمالاً میدانید که با این به کجا میروم. برخلاف سیرک سنتی است. در واقع، آن را بر خلاف هر چیز دیگری وجود دارد. اما کاری که آنها انجام دادند این بود که آنچه را که کارآمد بود برداشتند و آنچه را که کار نکرد را از یک سیرک سنتی حذف کردند. بنابراین آنها اقدامات بی رحمانه حیوانات را قطع کردند. آنها همچنین در دلقکها و آکروباتها کار میکردند، زیرا آنها در سیرک سنتی کار میکردند و این نوع گرمای سوم این عنصر تئاتر، این تجربه خوب تئاتر را به ارمغان آوردند.
اگر به یک برنامه سیرک رفته اید، می دانید که من در مورد چه چیزی صحبت می کنم. قطعاً یک روایت وجود دارد. بنابراین کاری که آنها انجام داده اند این است که یک اقیانوس آبی ایجاد کرده اند. آنها دنیایی را ایجاد کرده اند که در آن واقعاً هیچ رقیب مستقیم سیب به سیب وجود ندارد.
حالا سیرک دو سولیل تنها بازیکنی نیست که این کار را انجام داده است. ما می توانیم در مورد iTunes صحبت کنیم. قبل از iTunes چه گزینه هایی داشتید؟ نتفلیکس، همین قبل از اینکه نتفلیکس روی صحنه باشد، کجا چیزهای خود را تماشا می کردید؟ Airbnb. می بینید که من با این کار به کجا می روم، که هر سه این کسب و کار یا محصولات راه اندازی می شوند، واقعاً چیزی وجود نداشت. این یک اقیانوس آبی واقعی بود.
سئو اقیانوس آبی

پس چگونه از منظر سئو آن را دریافت کنیم؟
خوب، ما باید با درک جایگاه سئو در حال حاضر شروع کنیم. بنابراین سئو یک بازی ذهنیت ثابت است. ذاتاً این یک استراتژی اقیانوس سرخ است. اگر حرفم را باور ندارید، بگذارید اینطور توضیح دهم. شما در این موقعیت هستید که یک کلمه کلیدی دارید.
شما به رقیب خود نگاه می کنید و می بینید، هی، آنها 100 لینک دارند. شما می گویید “بزرگ. من 200 لینک می گیرم.” امتیاز سرعت سایتشون 80 هستش 90 میزارم 90 داریم 1500 کلمه مینویسن. می بینی با این به کجا می روم ما 2500 کلمه می نویسیم. این تفکر اقیانوس آبی نیست. این یک تفکر ذهنیت رقابتی سخت، اقیانوس قرمز، ثابت است، اما بسیاری از سئوکارها در اینجا هستند. هک، من آنجا بوده ام این در اصل محتوای آسمان خراش است.
این ساختمان مقاله آسمان خراش است. هی، جایی برای آن وجود دارد، اما در هسته آن واقعا اقیانوس سرخ، تفکر ذهنی ثابت است. پس چگونه از آن عبور کنیم؟ ما بهعنوان سئوکار، بازاریاب دیجیتال، بازاریاب محتوا، چگونه میتوانیم بر این واقعیت غلبه کنیم که داریم یک بازی اقیانوس قرمز انجام میدهیم؟
با مشتری شروع کنید

خوب، از مشتری شروع می شود.
پس این را تصویر کنید تصور کنید که با یک مشتری نشسته اید، با این تفاوت که دیگر یک بازاریاب نیستید. شما ممکن است در بخش انجام یا خدمات یا محصول کار کنید. شما با آنها می نشینید و می گویید: “هی، ما در حال ارتقای محصول، خدمات و عملکردمان هستیم. چه چیزی آن را به راه حل بهتری برای شما تبدیل می کند؟” فقط یک مکالمه عالی را تصور کنید که در آن آنها با شما رفت و آمد دارند.
شما بینش ارزشمندی را جمع آوری می کنید و در پایان محصول بهتری تولید می کنید و مشتری از آن سپاسگزار است. حالا همان مشتری را تصور کنید به جز اینکه خودتان را به عنوان یک بازاریاب محصول عوض کنید و حالا شما یک بازاریاب بازاریاب هستید. شما در مورد استراتژی سئوی خود صحبت می کنید و می گویید: “هی، پس کاری که ما انجام می دهیم این است که به رقبا نگاه می کنیم و کلمات بیشتری اضافه می کنیم. لینک هایی را که آنها می سازند و ما لینک های بیشتری اضافه می کنیم. نظر شما در مورد آن چیست. چه سودی برای شما دارد؟
مشتری به شما نگاه می کند و می گوید: “این به هیچ وجه به من کمک نمی کند. این چیزی نیست که من خواسته ام. این چیزی نیست که من می خواهم. این موضوع نحوه کار تجارت نیست. شما اینجا هستید تا من را بسازید. دنیا راحت تر است.” راستش را بخواهید، وقتی کلمات بیشتری را به یک صفحه اضافه می کنیم، گاهی اوقات فقط کلمات بیشتری را در آن صفحه می سازیم. میدونی منظور من چیه؟ این چیزی است که مشتریان نمی خواهند با آن مقابله کنند.
نویسندگان خود را برای موفقیت آماده کنید
بنابراین، ما در این واقعیت زندگی می کنیم، جایی که به عنوان سئوکار، به عنوان متخصصان تحریریه، به عنوان بازاریاب محتوا، در جایی هستیم که تقریباً یک کار غیرممکن بر عهده ماست. چگونه میتوانیم محتوای استثنایی ارائه دهیم، در حالی که افرادی که آن را تولید میکنند، شاید یک SEO باشد، شاید یک نویسنده، لزوماً متخصص موضوع نیستند؟
بنابراین با آنچه به نویسنده یا سئو می دهید شروع می شود تا در واقع این پروژه را شروع کند. بنابراین من متوجه شده ام که بسیاری از افراد با آنها شروع می کنند و فقط می گویند: “هی، این کلمه کلیدی است. آن را دنبال کنید. ما در حال تلاش برای رتبه بندی برای این هستیم. فقط آن قطعه از محتوا را بیرون بیاورید.” به ناچار، شما یک قطعه آسمان خراش از محتوای آن را تولید خواهید کرد. که همه را برای شکست آماده می کند.
وقتی تنها کاری که انجام می دهید این است که با یک کلمه کلیدی شروع کنید، هیچ کس برنده نمی شود. در عوض چیزی که من پیدا کردم این است که واقعاً به نوشتههای مفصلی نیاز دارد که با مصاحبه با کارشناسان موضوع شروع میشود. طرح های من که با تیمم تولید می کنم، هرگز یک صفحه زیر دو صفحه را ندیده ام. اکثر آنها بین سه تا پنج صفحه هستند که ما برای این موضوعات جداگانه تولید می کنیم. این همه باید از بینش خود شما با تیمی مانند شما ناشی شود. من واقعا نمی توانم آنچه را که مشتری شما می خواهد تولید کنم. این چیزی است که من از شما دعوت می کنم که خودتان آن را کشف کنید. با این حال، متوجه شده ام که مشتریان، صرف نظر از اینکه در چه صنعتی هستید، برای من مهم نیست که B2B، B2C باشد، برای من مهم نیست که SaaS می فروشید یا تجارت الکترونیکی دارید. پلتفرم، هر چه باشد، شخصی که می گوید: “بله، می خواهم آن را بخرم” همیشه یک شخص است.
مردم واقعیت را می خواهند
از هر ده بار ده بار با مردم سر و کار دارید. پس مردم چه می خواهند؟ مردم واقعیت را می خواهند. آنها اصالت می خواهند. بنابراین سه چیز وجود دارد که به نظر من می تواند به هر کسی، صرف نظر از صنعتی که در آن هستید، کمک کند تا محتوای شما را تقویت کند. وقتی در مورد محتوا صحبت می کنم، این می تواند مقاله باشد. می تواند پست های وبلاگ باشد. ممکن است صفحات فرود باشد. این می تواند کاغذهای سفید باشد، هر چه باشد. نکته این است که مردم واقعیت را می خواهند.
1. داستان
بنابراین در اینجا آمده است که چگونه من توانسته ام روش های تحویل واقعاً خوبی برای این کار پیدا کنم. داستان ها دنیای من بیشتر روی مقاله متمرکز است، اما ما سعی می کنیم هر مقاله را با یک داستان شروع کنیم. مردم آن را دوست دارند.
وقتی با داستانها پیشروی میکنیم، زمان بسیار بیشتری در صفحه پیدا میکنم. میدونم به چی فکر میکنی مثل این است که “خب، ویکیپدیا کسی است که ما با او رقابت میکنیم، و آنها با داستان شروع نمیکنند. هیچکس با داستان شروع نمیکند.” خوب، تصمیم بگیرید که آیا می خواهید یک بازیکن اقیانوس قرمز باشید یا یک بازیکن اقیانوس آبی.
2. مشاوره
مورد بعدی نصیحت است. اکنون، دوباره، بازگشت به واقعیت این است که ما با موقعیتهایی روبرو هستیم که نویسندگانی داریم که متخصص موضوع نیستند.
اشکالی ندارد. هیچ کس برای این واقعیت وضعیت مشکل ندارد. اما مهم است که به دنبال آن مشاوره باشید. بنابراین مصاحبه با کارشناسان موضوع را برنامه ریزی کنید. برای تیم خود یک کتاب بخرید. یک باشگاه کتاب در سازمان خود داشته باشید. اطمینان حاصل کنید که در حال ایجاد تخصص در گروه خود هستید.
3. مثال ها
در نهایت، نمونه هایی. مردم واقعیت را می خواهند. آنها اصالت می خواهند. اگر دادههای مشتری دارید، اگر مطالعات موردی دارید، فکر نمیکنم لزوماً همه آنها را در نظر بگیرید. یک مورد استفاده عالی برای انتشار آن چیزها وجود دارد. مردم می خواهند نمونه های واقعی را ببینند که در طبیعت اتفاق می افتد.
چگونه موفقیت را اندازه گیری کنیم
بنابراین شما به این استراتژی اقیانوس آبی می رسید که فقط شما می توانید آن را تولید کنید، زیرا باید مشتری خود را بهتر از من بشناسید و می خواهید بفهمید که چگونه آن را اندازه گیری کنید.
خوب، اگر بیش از، نمیدانم، 30 دقیقه گذشته بازاریابی محتوا انجام دادهاید، میدانید که فاصله زیادی بین اولین محتوای تولید شده و دلارهای موجود در جیب سازمان وجود دارد. اتفاقات زیادی در این بین می افتد. بنابراین چگونه میتوانید مطمئن شوید که میتوانید با اندازهگیری مناسب به این موضوع برسید؟ من متوجه شده ام که زمان در صفحه اولین چیزی است که بالا می رود.
بنابراین قبل از اینکه این مورد را با leaders.com ارائه کنیم، میانگین زمان را در صفحه بین 3.5 تا 4 دقیقه مشاهده میکردیم. نه خوبه نه بد خوب، هر چه باشد. اما پس از انتشار این، ما میانگین زمان را در صفحه بین 5.5 تا 6.5 دقیقه می بینیم. من صفحاتی دارم که تقریباً 3000 کلمه هستند که در واقع خوانده می شوند.
ما مقالاتی داریم که میانگین زمان آنها در صفحه هشت دقیقه یا بیشتر است، و این یک چیز واقعاً معتبر است. من معتقدم که پس از افزایش زمان در صفحه، می توانید ببینید که آیا رتبه و ترافیک شما بالا می رود یا خیر. اکنون می توانید ببینید که کلاهی از فویل وجود ندارد. من مستقیماً به این موضوع اشاره نمیکنم که بین زمان در صفحه و رتبهبندیهایی که گوگل قرار است در اختیار شما قرار دهد، همبستگی وجود دارد.
چیزی که من می گویم این است که محتوای خوب مورد توجه قرار می گیرد، و وقتی مورد توجه قرار می گیرد، می بینید که آن پیوندها وارد می شوند. شما می بینید که چگونه کار می کند. ما داریم به عقب شروع می کنیم. مانند بسیاری از مواقعی که با گفتن «من پیوندهای بیشتری میخواهم» پیش میرویم. اما در واقعیت، آیا این واقعاً به ما کمک خواهد کرد؟ من ترجیح میدهم بازیای را انجام دهم که لینکها به عنوان محصول جانبی محتوای خوب باشد. بنابراین واقعاً غذای آماده در اینجا چیست؟
من فکر می کنم این یک برداشت ذهنی است. در سازمان من، محتوای آسمانخراش را مدفون کردهایم. مرده است. در زمین است. حالا به این معنا نیست که ما به رقبا نگاه نکنیم. بدیهی است که انجام این کار احمقانه است. ما در سئو هستیم.
با این حال، من فکر می کنم که اگر می خواهید واقعاً به یک اقیانوس آبی و طرز فکر بی حد و حصر تبدیل شوید، باید نوعی بررسی واقعیت وجود داشته باشد که در آن بگویید: “هی، در یک مقطع زمانی من به حرف رقبا گوش نمی کنم. هر کلمه کوچکی که در صفحه وب خود می نویسم.” برای تماشای ویدیوی امروز متشکریم. منتظر شنیدن نظرات شما هستم. برای هر کسی که این نوع تغییر را در سازمان انجام داده است، مشتاقانه منتظر است که با شما در یک بحث خوب در نظرات زیر درگیر شود.
ممنون که امروز سر زدید شما را در جمعه بعدی تخته سفید می بینیم.